گوسفند هایی که حدود دو میلیارد تومان قیمت دارند!
دولان نام گونه خاصی از گوسفندان می باشد که به علت ویژگی های ژنتیکی، فیزیکی و … جزو بهترین گونه های دنیا به حساب می آیند. اما این نوع گوسفند ارزش ۲ میلیون دلاری اش را فقط مدیون ویژگی هایش نیست.
علت اصلی گرانی دولان ها این است که فقط ۱,۰۰۰ نفر از آن ها در دنیا باقی مانده است. شاید برخی از شما بر من خورده بگیرید که واحد شمارش گوسفند که نفر نیست اما اگر نگاهکی به قیمت آن ها بیندازید می بینید که این گوسفند ها خیلی بیشتر از آنچه که ما و شما فکر می کنیم آدمند! زادگاه اصلی آقایان و خانوم ها دولان شمال غربی چین، شهر کاشغر است و اکثر صاحبان این گونه خاص، مسلمانان هستند.
دولان ها قادر اند در عرض ۶ ماه به وزنی معادل ۲۰۰ پوند برسند. اما خوردن یک کیلو از گوشت آن ها ممکن است زندگی شما را بر باد بدهد، چون اگر ما فرض را بر این بگیریم که گوسفند مورد نظر حداکثر وزنش معادل ۲۰۰ پوند باشد با کلی رند کردن (گرد کردن) با خوردن یک کیلو گوشت دولان، شما بیشتر از ۲۶ میلیون تومان بدهکار می شوید!
شاید اولین سوالی که به ذهن شما برسد این باشید که پرورش دهندگان و چوپانان این گوسفندان چگونه افرادی هستند؟ خوب من در تخیلم این افراد را کسانی سوار بر لامبورگینی یا لیموزین های گران قیمت تجسم می کنم که یک چوب کوتاه در دست دارند و دولان ها را با کمال احترام به چراگاه ها هدایت می کنند.
اما این فقط یک تخیل نیست بلکه واقعیت است چون اگر شما صاحب فقط یک دولان نر باشید می توانید اس-پر م آن را با قیمتی بالاتر از ۴۷,۰۰۰ دلار به فروش برسانید! حالا تصور کنید شما صاحب یک دولان جوان و شیطان باشید، آن وقت است که زندگی برای شما هی چشمک می زند.
گران ترین قیمتی که برای فروش دولان ها ثبت شده متعلق به آقای مجید عبدل ریم است. او صاحب یک دولان ۶ ساله نر است و آخرین مبلغ پیشنهادی برای خرید گوسفندش را که بیش ار ۲٫۲ میلیون دلار ارزش داشت، رد کرد.
آقای لیو که یکی از پرورش دهندگان این نوع گوسفند است می گوید: ” دولان ها پر سود ترین موجودات روی زمین هستند من سال ۲۰۰۹ یکی از اون ها رو به قیمت ۲۵,۰۰۰ یوان (واحد پول چین) خریدم و حالا اون بیش ار ۲۵۰,۰۰۰ یوان قیمت داره. این گوسفند ها هر لحظه گرون تر می شوند.
منبع پورتال جامع ایران ناز
موضوعات مرتبط: مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیآداب و رسوم مرودشتاقتصادی
برچسبها: ایل باصری, باصری آنلاین, کتاب عشایری, عشایر, اخبار عشایری
وبلاگ سیدان نیوز نوشت:
به گزارش سرویس خبری سیدان نیوز به نقل از سایت خبری مرودشت نا از سیدان،همایش یاد یاران به همت پایگاه مقاومت بسیج امام حسین(ع) در مسجد امام رضا(ع) سیدان برگزار گردید.
در این برنامه که جمعی از رزمندگان دفاع مقدس حضور داشتند، ساسان فرهادی فرمانده گردان امام محمدباقر(ع) در زمان جنگ تحمیلی، روایات و خاطراتی از شهدا بیان کرد.
موضوعات مرتبط: مرودشتاخبار مرودشتتصاویر مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیآداب و رسوم مرودشتفرهنگیتصاویرشهدامذهبی
برچسبها: اخبار سیدانبسیج سیدانرزمندگان سیدانیسیدان نیوزمراسم مذهبیمسجدامام رضا سیدانهمایش یادیارانپایگاه امام حسین سیدانمرودشت
وبلاگ سیدان نیوز نوشت:
به گزارش سرویس خبری سیدان نیوز به نقل از سایت خبری مرودشت نا از سیدان،جشن باشکوه نیمه شعبان به همت پایگاه مقاومت بسیج ام حبیبه و حوزه حضرت معصومه(س) در حسینیه سیدالشهداء شهر سیدان برگزار گردید.
در این جشن که با حضور پرشور بانوان سیدان همراه شد، علاوه بر سخنرانی حجت الاسلام سیدحبیب سجادیان و مولودخوانی، بانوان سیدانی در دو رده سنی با شعرخوانی در مدح حضرت مهدی(عج) با هم به رقابت پرداختند.
موضوعات مرتبط: مرودشتاخبار مرودشتتصاویر مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیآداب و رسوم مرودشتفرهنگیتصاویرمذهبی
برچسبها: میلاد امام زمانجشنسیدانمرودشت
سمندم را سر کاووسی دوبل پارک کردم . اومدم پیاده بشم برم پاساژ انقلاب که یکهو دیدم یکی از پشت سر تو بلندگو گفت راننده سمند
آب دهنمو قورت دادم و از ترس جریمه نمی دونستم چه کنم که دیدم طرف باز گفت راننده سمند، انار فاروق، گردو کندازی، سیرموک بندامیر داریم میخوای . با کمال تعجب تو آینه نیگا کردم دیدم پیکان بار هس.
موضوعات مرتبط: مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیآداب و رسوم مرودشتطنز نوشتهداستان
برچسبها: لپ لپمرودشتطنز
وبلاگ "باصری آنلاین" نوشت:
این قسمت پول خرد کردن (شکستن) داستانی به روایت مهندس بهزاد شعبانی از ایل باصری عشایر استان فارس
تاریخ را درست نمی دانم.اصلا سال و ماه روز را بلد نبودم.حتی فصل ها هم نمی دانستم.الان در سن چهل و شش سالگی که حساب می کنم بین سالهای 1351 تا 1353 بود.کودکی بیش نبودم.چهار پنج ساله بودم.پدرم چوپان سید موسی شمس آبادی بود.سید موسی در جوار ده شمس آباد گله دونی بزرگی داشت.همان جا زندگی می کردیم.درک خوب و بد،زشت و زیبا ، کم و کاستی زندگی را نداشتم.هر چه بود در کنار دو خواهر کوچکتر از خودم شاد و شنگول بازی می کردم و بزرگ می شدم.برادرم هم بدنیا آمد. از شوق آمدنش همان می دانم که اسمش را نگهدار گذاشتم.بعدها عموی بزرگوارم حسن، وحید برایش شناسنامه گرفت.
در همین حال و هوا یک روز مادرم صدایم زد و گفت این پول را می بری تو ده، دکان حسن آقا خورد می کنی، یک کیلو برنج می گیری بقیه اش هم میآوری.با تأکید چند بار سفارش کرد گمش نکنی ها!!!!.قرار بود آن روز عمویم که در عشایر معلم بود به خانه ما بیاید.یادم نیست سکه پنج زاری،یک تومانی یا پنج تومانی بود.برای اولین بار بود پول می دیدم.برایم عجیب بود.عجیب تر اینکه حسن دکاندار چطوری می خواهد پول را خورد کند.پیش خودم فکر می کردم مثل قند خوردش می کند، کمی از آن برمی دارد و بقیه اش را به من می دهد.کنجکاویم برای خورد کردن پول بیشتر از خود پول و خرید برنج بود.تو همین افکار بودم که به ده رسیدم و رفتم مغازه حسن پول را دادم و شرحی را که مادرم گفته بود بیان کردم.چهار چشمی به حسن آقا نگاه می کردم که چطوری می خواهد پول فلزی را خورد کند.حسن آقا یک کیسه برنج به من داد و چند پول فلزی و تاکید کرد گمشون نکنی ها!!!.خداییش من آن روز نفهمیدم چطوری حسن آقا پول را خورد کرد.
در برگشت دم ده چندتا کودک دیگر هم سن و سال خودم من را غریب گیر آوردند و خراج آب و گل می خواستند و باج ورود و خروج به ده.کار به جنگ و نزاع کودکانه کشید.باید مواظب پول ها بودم که گم نمی شد.برنج سالم به مادرم می رسید.به موقع به خانه می رسیدم.کتک نمی خوردم.پیروز هم می شدم.فرار می کردم کمی که از آنها فاصله می گرفتم کیسه برنج را زمین می گذاشتم و با سنگ به آنها حمله می کردم بچه ها از ترس فرار می کردند و من بر میگشتم برنج را بر میداشتم و سمت خانه میرفتم.این جنگ و گریز کودکانه ادامه داشت ومن مغرور از این پیروزی یک به چهار بودم.خدا را شکر صحیح و سالم با پول ها و برنج به خانه برگشتم.آن شب به لطف میهمان عزیزمان یک آش سیر خوردیم!!!!....
من آن روز نفهمیدم که حسن آقا دکاندار چطوری پول را خورد کرد و لی فهمیدم که چطوری خورد نشوم. آن روز کودکی من بزرگ شد.من آنروز فهمیدم که یک عشایر زاده ارزش چهار فرد عادی را دارد و هنوز هم بر این باورم
بهزاد شعبانی 1395/01/24
موضوعات مرتبط: مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیآداب و رسوم مرودشتفرهنگیداستان
برچسبها: باصری آنلاین, هنرمندان ایل باصری, عشایر, داستان عشایری, پاسارگاد
وبلاگ باصری آنلاین نوشت:
گمپول از صنایع دستی ایل باصری عشایر استان فارس
گمپول ها را ازنخ پشمی ویا کامواهای رنگی و شاد درست می کنند . مقداری از نخ های رنگین را به صورت چند لایه دور هم می پیچند وسط این لایه هارا گرفته و با بندی بسته و قسمت بالای آن را با چند کوک محکم تر می کنند . با درست کردن چندین عدد با رنگ های مختلف شاد و اتصال آن ها به همدیگر نوارهای زیبایی تهیه می شود و در درون و بیرون حجله یا سیاه چادر آویزان می کنند. گمپول در اندازه های مختلف و لایه های گوناگون درست می شود که به ذوق و سلیقه افراد بستگی دارد.
موضوعات مرتبط: مرودشتتصاویر مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیآداب و رسوم مرودشت
برچسبها: مرودشت,ایل باصری, باصری آنلاین, گمپول, صنایع دستی
وبلاگ باصری آنلاین منتشر کرد:
بقیه عکسها در ادامه مطلب...
موضوعات مرتبط: اخبار مرودشتآداب و رسوم مرودشتفرهنگیتصاویر
برچسبها: مرودشت اخبار مرودشتتصاویر مرودشت