فاطمه مغنیه تعریف میکنه:
بعد از شهادت برادرم جهـآد، بعضی از بزرگان فامیل اومدن دیدنمون و نظرشون بر این بود که؛
【برادر بزرگ جهاد و همچنین همسرم دست از فعالیتهای جهادیشون بردارند، شما دیگه طاقت از دست دادن عزیز ندارید ... مادر عماد هم بعد از تقدیم کردن سه فرزند و یک نوه، فراق فرزند براش سنگینه!】
فاطمه میگه من و مادرم لبخندی زدیم ...
خندیدیم و گفتیم:【 این سبک تفکر تو خانواده ما جایی نداره؛
اصلا نمیتونیم تو این راه نباشیم.
نمیتونیم راه مقاومت رو ادامه ندیم.
ما بر این عهد زندهایم و بر این عهد میمیریم...】
موضوعات مرتبط: مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتی
برچسبها: جهاد مغنیهمقاومت