هدفی که ما دنبال آن هستیم ایجاب میکند که جنگها بدون تغییرات مرزی و توسعه جغرافیایی پایان پذیرد. این موضوع باید حتی المکان رعایت شود و در این صورت جنگ گرم، تبدیل به یک جنگ اقتصادی میشود و اینجا دیگر، از راه کمکهای اقتصادی ماست که ملتها بناچار، توان ما را در پیروز کردن گروهی بر گروهی دیگر در مییابند و برتری ما و دست پنهان و قدرتمندمان را باور خواهند کرد. این وضعیت باعث میشود که هر دو گروه درگیر، در دامن دست نشاندگان بینالمللی ما قرار گیرند. دست نشاندگانی که میلیونها چشم بیدار در اختیار دارند و از میدان عمل گستردهای برخوردارند که هیچ محدودیت و قیدی را نمیشناسد.
بدین ترتیب حقوق بین الملل عمومی ما میتواند حقوق خصوصی ملتها را از بین ببرد و در چهارچوب مفهوم گذشته حق، زمینه را برای حاکمیت بر همه ملتها فراهم آورد. درست همان طور که دولتها به وسیله قانون مدنی در داخل مرزهای خویش بر مردم حکومت میکنند.
ما با دقتی که موفقیتمان را تضمین میکند، کسانی را از میان مردم انتخاب میکنیم که ضمن آمادگی کامل برای خدمت مخلصانه به ما، با فنون سیاست و حکومت، هیچ سابقه آشنایی نداشته باشند تا بتوانیم راحتتر شکارشان کنیم و در دست خویش داشته باشیم و از آنها به عنوان پنجههای قدرتمند خویش برای شکار دیگران استفاده کنیم. آنگاه نابغه هایی خبره را به عنوان مسئول، کارشناس و مشاور پشت پرده برایشان میگماریم. البته این متخصصان از کودکی به شکل خاص تربیت یافته و برای اداره دنیا اهلیت و قابلیت پیدا کردهاند و آن طور که میدانیم زمانی بس طولانی است که اینها معلومات مورد نیاز خویش را از روشهای سیاسی ما، تجربههای تاریخی بررسی سیر حوادث جاری کسب کرده و میکنند. اما «گوییم» کجا و حکمت کجا؟ فاصله بسیار زیادی وجود دارد تا آنها حتی توان دسترسی به حکمت را از راه دسترسی غیر جهتدار تاریخ، در خود بیابند. زیرا بیشترین چیزی که بدان دست مییابند روشهای نظری است و هرگز با چشم باز و جستوجوگر به نتایج حوادث نگاه نمیکنند. بنابراین ما هیچ ارزشی برای آنها قائل نیستیم و آنها را به حال خویش و آنچه دوست دارند، رها میکنیم تا لحظه شکارشان فرا رسد یا اینکه برای همیشه در آرزوهای خویش باقی بمانند و با آرزوها و برنامه های خیالی و افتخار به گذشته زندگی کنند و همین، باید نقش اصلی آنان در زندگی باشد.
ما توانستهایم به آنها بقبولانیم که معلومات نظری آنان عصاره علم است. ما در راه هدف خویش باید به وسیله مطبوعاتمان به این روش ادامه دهیم تا آنها افکار و دیدگاههای خود را باور کنند. دانشمندان آنها نیز بدون توجه به محک زدن تجربه با منطق، به علم خویش غرور یافتهاند و به سمتی میروند که آرا و نظریات خود را به مرحله اجرا در آورند. ولی واقعیت این است که آنچه در نظر آنها علم و معرفت است، توسط دست نشاندگان متخصص ما با مهارت و دقت کافی آماده شده تا ذهن آنان در مسیر مورد نظر ما جهت بگیرد.
مبادا حتی برای یک لحظه تصور کنید که این حرفها بیفایده است. لازم است در کاری که برای انتشار و موفقیت اندیشه های داروین، مارکس و نیچه کردهایم، فکر کنید. ما یهودیان نمیتوانیم تأثیر روشن و با اهمیت آموزشهای خود را در به اشتباه انداختن ذهن«گوییم»نادیده بگیریم. ما در اجرای شیوههای خود چارهای نداریم جز آنکه به طرز فکر، اخلاق، تمایلات و گرایشهای ملتهای دیگر با عبرت بنگریم تا در کارهای سیاسی و اداری آینده خویش، دچار لغزش و اشتباه نشویم. پیروزی روش ما که اجزای آن همه جا و متناسب با هر محیطی پراکنده شده است. بسته به روحیه ملتهایی است که سر راه ما قرار دارند. این پیروزی بدون درک صحیح از هدف به نتیجه نمیرسد و چنانچه بر پایه نتایج تجربههای گذشته و توجه به شرایط کنونی استوار نشود، محکوم به شکست است.
دولتهای امروز، دستگاه وسیعی به نام مطبوعات در اختیار دارند که برای ایجاد جریانهای ذهنی و حرکتهای فکری عمومی از آن استفاده میکنند. پس مطبوعاتی که در دست ماست باید نیازهای ضروری و حیاتی مردم را فریاد بزنند و نارضایتی آنان را اعلام کنند. این مطبوعات باید خشم عمومی را برانگیزانند و عوامل آن را به وجود آورند. مطبوعات، مظهر آزادی بیان و اندیشه هستند؛لیکن دولتهای «گوییم» هنوز نمیدانند چگونه از آن بهره ببرند. این بود که ما به این دستگاه عظیم مسلط شدهایم و به واسطه آن نیروی محرکه و مؤثر خود را به دست آورده و همچنان پشت پرده باقی ماندهایم.
پس درود بر مطبوعات. با کمک همین مطبوعات دست ما مملو از طلاهایی است که در مقابل دریایی از خون و عرق ریخته شده، به دست آوردهایم. آری آنچه را کاشته بودیم درو کردیم. بنابراین عظمت فداکاریها و قربانیان ملت ما مهم نیست؛زیرا هر کشته از ما، نزد خداوند با هزار کشته «گوییم» برابری میکند.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیفرهنگیمن عاشق مبارزه با صهیونستمسیاسی
برچسبها: پروتکل صهیونیست حقوق بین الملل